خاطرات رزمندهای که با اصابت 13 گلوله زنده ماند
نویسنده کتاب «جای امن گلوله ها» گفت: روزهای نامهربان جنگ حکایات بسیاری دارد و من در این کتاب خاطرات یکی از مدافعان خرمشهر را بیان کرده ام که پس از اصابت 13 گلوله بر بدنش زنده می ماند تا مقاومت جوانمردانه مردم خرمشهر را برای نسل های آینده بیان کند.
«جواد کامور بخشایش» افزود: این کتاب خاطرات «عبدالرضا آلبوغبیش» یکی از نیروهای مقاومت مردمی در اوایل جنگ را به تصویر می کشد؛ روایت مردی از خوزستان که در نبرد تن به تن با بعثیها در خرمشهر 13 گلوله بر بدنش نشست اما دست تقدیر تا به امروز او را از نعمت زندگی محروم نساخت تا رشادتها و مقاومتهای جوانمردانه مردم خرمشهر در برابر نیروهای عراقی را برای نسل های بعد بیان کند.
نویسنده کتاب جای امن گلوله ها ادامه داد: عبدالرضا 24 روز شاهد نبردهای تن به تن نیروهای مقاومت در خرمشهر بود و همرزم خانم «سیده زهرا حسینی» راوی کتاب «دا» و همچنین «سیدجواد موسوی و بهروز مرادی» از مدافعان خرمشهر بود و پا به پای نیروهای نظامی مانند «حسن اقارب پرست و محمود امان اللهی» با بعثیان متجاوز می جنگید.
بخشایش توضیح داد: یک روحانی به نام حجت الاسلام شیخ محمد حسن شریف قنوتی معروف به «شیخ شریف» و اولین روحانی شهید دفاع مقدس که عملا فرماندهی نیروهای مقاومت خرمشهر را به دست داشت به همراه آلبوغبیش به اسارت نیروهای عراقی درمی آیند و آلبوغیش شاهد صحنه های دلخراشی از نحوه شهادت این روحانی بود که در کتاب به آن پرداخته ام.
وی گفت: پس از واژگون شدن خودروی این روحانی با اصابت گلوله آرپی. جی از سوی نیروهای بعثی، قنوتی زخمی شده و نیروهای عراقی پس از دستگیری با ضربات لگد او را کتک زده و فریاد می زدند «اسرنا الخمینی» یعنی ما یک خمینی را اسیر کردیم و چون این شیخ لباس روحانیت به تن داشت؛ او را به طرز فجیعی به شهادت رسانده و سپس به سراغ آلبوغبیش می روند که شاهد این صحنه ها بود و یکی از افسران عراقی به نام «عدنان» 12 تیر به سمت او شلیک می کند و سپس تیر خلاص را به گردن او شلیک می کند ولی آلبوغبیش هنوز زنده بود.
این نویسنده دفاع مقدس افزود: این مساله که چگونه عبدالرضا با وجود اصابت 13 گلوله از فاصله 10 متری، زنده مانده؛ بیشتر شبیه معجزه بود اما در کتاب راوی می گوید «بیشتر گلولهها به پشتم اصابت کرده بود و گرمای آسفالت و به پشت دراز کشیدن من باعث جلوگیری از خونریزی شده بود.»
وی در ادامه گفت: در بیست و چهارم مهر که بسیاری از مدافعان خرمشهر به شهادت می رسند و می توان گفت فجیع ترین روز برای خرمشهر بود؛ سربازان عراقی خیابان 40 متری را تصرف می کنند و روز بعد که مدافعان خرمشهر با جنگ تن به تن این خیابان را از تصرف عراقی ها خارج می کنند؛ با پیکر شهید قنوتی روبرو می شوند و پیکر آلبوغبیش را نیز به تصور این که به شهادت رسیده به بیمارستان شرکت نفت آبادان منتقل می کنند.
بخشایش افزود: همسر عبدالرضا که در همان بیمارستان به عنوان پرستار به مجروحین کمک می کرد به دلیل شدت جراحات وارده به همسرش، نتوانسته بود او را شناسایی کند و پس از دو روز متوجه می شود که همسرش زنده است. البته آلبوغبیش هنوز کاملا بهبود نیافته بود که به همراه چند تن از دوستانش از بیمارستان فرار کرده، برای نجات خرمشهر راهی کوت شیخ در غرب خرمشهر میشود.
نویسنده کتاب جای امن گلوله ها همچنین به روایت مجروحیت و شهادت «دریاقلی سورانی» ناجی آبادان از زبان راوی اشاره کرد و گفت: آلبوغبیش برای رساندن غذا و آذوقه برای رزمندگان به سمت بهمنشیر در حرکت بود که به همراه همرزمش با دریاقلی و پسرش که در کنار پیکر مجروح پدرش گریه میکرد؛ روبه رو می شود و با این که او را به بیمارستان می رساند، ناجی آبادان به شهادت می رسد و فرزند او به مدت 15 روز نزد همسر آلبوغبیش می ماند.